نی نی و یه دنیا امید

خدا جونم دلم گرفته

1393/3/24 12:24
نویسنده : مهشید شکوهی
295 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا خیلی دلم گرفته اصلا یه جوری شدم که خودم از خودم خسته شدم ، خیلی خسته ام...

دیروز قرار بود یه مشاور بیاد خونمون و کلی باهاش حرف بزنم اما براش کاری پیش اومد و کنسل کرد . نمیدونم چرا اینقدر افسرده ام ، بهم میگن شاید بخاطر رژیمت باشه آخه یه جورایی خوب لاغر شدم 67 کیلو برای منی که خیلی شکمو بودم کم کردن وزن تو 2 ماه برام خیلی سخت بود . البته تصمیم دارم این 2 هفته رو خیلی سخت تر بگیرم آخه 10 تیر میرم دکتر . نمیخوام دکترم بگه که برو و بازم لاغر شو .

البته پریود هم که باید میشدم نشدم ، اینم خیلی کلافم کرده ، 18  باید میشد که الان 24 و هنوز هیچ حسی برای شروع پریودم ندارم .

خدا جونم چقدر سخته انتظار ...

دیروز که نیمه شعبان بود سومین سالگرد عقد من و عشقم بود . باورم نمیشد که سه سال گذشت . البته خیلی خوشحالم که با علی آشنا شدم اما واقعا یه روزای سختی داشتم ، مثل اون روزی که دکتر بهمون گفت طبیعی نی نی دار نمیشیم . خیلی روز سختی بود ...

نی نی خوشگلم بیا ، ازت خواهش میکنم بیا تا من بتونم از زندگیم لذت ببرم آخه تو که نیستی خیلی احساس بدی نسبت به زندگیم دارم ، برای بابایی هم ناراحتم اما چه کنم که از درون داغونم و نمیتونم شادی کنم ، فکر نمیکردم زندگی اینقدر سخت باشه ...

همیشه  فکر میکردم خیلی راحت نی نی  دار شم اما ...

بیا نی نی قشنگم بیا که با اومدنت مامان و بابا میتونن دوباره متولد شن .

الهم صل علی محمد و آل محمد

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)